نگارنگاشت

سبک زندگی . نوشته های روزانه

تبلیغات تبلیغات

جهان پیرامون من

چیزی که من از فلسفه آموختم ، نگاه کل به جز بود . اینکه سوار یک پهپاد باشی و از آن بالا همه چیز را رصد کنی البته همه چیز کوچکتر می شود ولی یک پازل کامل شده را می بینی نه یک قطعه از پازل را. یکی از دلایل ضعف دانش آموزان در فهم مطالب درسی همین نگاه جزنگر مطالب درسی است. دانش آموزان فقط دروس مدرسه را برای شب امتحان حفظ می کنند و در حافظه کوتاه مدت خود جای می دهند و بزودی آن را بدست فراموشی می سپارند، یا اغلب شنیده می شود که می گویند دوازده سال درس خواندیم هیچ
ادامه مطلب

آستانه تحمل درد

دو سال پیش برای خرید رفته بودم هنگام برگشت پایم پیچ خورد. چند وقت پایم در آتل بود. الان بعد از دوسال همان درد همان جای قبلی برگشت. درد اعصابم را بهم می ریزد . درد یک طرف، اضطراب آینده اش طرف دیگر. اما یک نفر را می شناسم که سالهاست پادرد دارد، ورم و استخوان درد شدید که با مسکن هم آرام نمی شود ، اما همیشه لبخند به لب دارد. می خندد. با روی خوش و گشوده در را باز می کند. این انسان برای من واقعا قابل تقدیر ، سعه صدر و گشادگی و آستانه تحمل دردش .
ادامه مطلب

قورباغه بزرگ

یک زمانی« کتاب قورباغه ات را قورت بده » ورد زبان همه بود. مد بود. همه از این کتاب و اثرات آن بر تحول در زندگیشان می گفتند. اما بعدها جای این کتاب را مدهای جدیدی گرفت. کتابهایی «مثل پدر پولدار و پدر بی پول»و امثال آن. من خودم هیچوقت با کتاب قورباغه ات را قورت بده ارتباط نگرفتم. اما حالا بعد از دو دهه و مقایسه این کتاب با حرف روانشناسان جدید یک مطلب این کتاب برای من هر روز پر رنگ تر می شود.«اول بزرگترین و زشترین قورباغه را قورت بده »این جمله همان جمله طلایی
ادامه مطلب

دلسوزی

تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید دلسوزی واژه ای با بار مثبت است البته به راحتی می توان به این واژه بار منفی داد .گاهی ما آدمها دلسوزی زیادی داریم، برای این دلسوزی، خودمون را مجاز به هر کاری می دانیم، قصد و نیت خیری داریم، صلاح همه را از دید خودمون می بینم. اما یک حرف، یک نصیحت، یک توصیه از سر خیرخواهی می تواند دل آدم را چنان آتش بزند که هرگز خاموش نشود. شاید وقتشه به عزیزانمان اعتماد کنیم. شاید وقتشه اجازه بدهیم هرکس خودش برای زندگی اش و ارتباطش با
ادامه مطلب

حال خوب

یک زمانی فکر می کردم ، داشتن حال خوب، یعنی باید همیشه حالت خوب باشد حالا نه همیشه ، اغلب روزها . شاکی بودم از اینکه من مرتب می روم توی حالت حال بد و بعد با کلی تلاش و انرژی خودم را دوباره به حال خوب می رسانم . و این چرخه مرتب تکرار می شود گویی از ارکان زندگیم شده است . یک روز ، دو روز ، چند روز ، یک ماه دو ماه چند ماه حالم بد است و تلاش می کنم و خودم را به این در و آن در می زنم ، هر کاری را که می دانم و نمی دانم انجام می دهم تا حال خوبم برگردد.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها